جدول جو
جدول جو

معنی علی الاجماع - جستجوی لغت در جدول جو

علی الاجماع
(زَ دَ)
مجموعاً. بطور کلی. بنابر اجماع. بتبعیت از جماعت. به پیروی جمع. باجماع. و رجوع به اجماع شود، بالاتفاق. یک کلمه. یک سخن
لغت نامه دهخدا
علی الاجماع
یکسخن، به پیروی از گروه، روی هم رفته بر سر هم باتفاق یک سخن: علی الاجماع لایحه را تصویب کردند، به تبعیت از جماعت، مجموعا کلا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علی الاجمال
تصویر علی الاجمال
مجملاً، به طور مجمل و مختصر
فرهنگ فارسی عمید
(سَ زَ دَ)
مجملاً. بطور مجمل و نامعلوم. براجمال. باجمال. و رجوع به اجمال شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی الاجمال
تصویر علی الاجمال
فشرده وار
فرهنگ لغت هوشیار
مجملا مختصرا مقابل علی التفصیل: بسرسینه این دوستان علفی التفصیل که دست گیری و رحمت کنی علی الاجمال. (سعدی. کلیات)، بطور مبهم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علم الاجتماع
تصویر علم الاجتماع
گروزه شناسی والنشناسی
فرهنگ لغت هوشیار